فرازی از شهادت نامه شهید مجتبی نظری عارف
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ما می رویم تا خط امام باقی بماند و تا راهیان راه، راه را بشناسند و خون شهدا
چراغ راه آنان باشد. پس، پس از ما خط امام خدا را رها نکنید که صلاح شما در آن
است.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ما می رویم تا خط امام باقی بماند و تا راهیان راه، راه را بشناسند و خون شهدا
چراغ راه آنان باشد. پس، پس از ما خط امام خدا را رها نکنید که صلاح شما در آن
است.
در این زمان که این چند جمله را می نویسم میدانم که چه می کنم و برای چه. قبل
از همه چیز، چند صحبت برای پدر و مادر دارم، اگر که من را خدا خواست و رفتم خواهش
می کنم که کسی را مسؤل و مقصر در رفتن من ندانید چون که من خودم با اصرار زیاد به
خط رفتم و آرزویم در شهادت بود و به عشق رسیدن لقاء خدا که از همه چیز بیشتر دوستش
دارم و از او خواستم که مرا ببرد و برد.
هیچ تقصیری متوجه هیچکس نیست و از شما انتظار دارم که بر این عروج صبر داشته باشید، چون صبر شما هم برای خودتان ثواب دارد هم برای من، پس نه ثواب خود و نه ثواب مرا ضایع کنید و شما هم مثل تمامی خانواده(های) شهدا صبر داشته باشید و تحمل کنید.
به قول یکی از برادران، ما می رویم تا خط امام باقی بماند و تا راهیان راه،
راه را بشناسند و خون شهدا چراغ راه آنان باشد. پس، پس از ما خط امام خدا را رها
نکنید که صلاح شما در آن است.
خدا را شکر می کنم که از مال دنیا چیزی نداشتم که مانع رفتن من به سوی او باشد
اما همین اندک هم هیچ میلی به آن ندارم و فقط برای امرار معاش از آن استفاده می
کردم.
هشت هزار تومان از ... طلب دارم که هر وقت داشت بدهد و اگر گرفتید همه را خرج
فقرا کنید، اگر هر پولی به کسی بدهکار بودم بدهید و اگر پولی ماند با بقیه برایم
دو سال نماز و سه سال روزه بخرید تا دیگر حقی بر گردن من نباشد. هر کس که حقی بر
گردن من دارد از او استدعا کنید که ببخشد و من هم هر کس که حقی بر گردنش دارم می
بخشم.
"والسلام"
3/12/1362